شما آزادکار و یا فریلنسر هستید، مطمئنا در ابتدای شروع کارتان و قبل از اینکه مشهور شوید با مشکلات بسیاری مواجه خواهید شد. شما ممکن است پروژههای خیلی کمی داشته باشید و این موضوع وادارتان خواهد کرد هر پیشنهاد کاری و یا پروژهای که دریافت کردید را کار کنید. اما این اتفاق بزرگترین اشتباهی است که یک فریلنسر میتواند انجام دهد.
قبل از اینکه پروژهای را قبول کنید راجع به آن تحقیق کنید، آیا انجام این پروژه ضربهای به برندینگ شما نخواهد زد؟ آیا این پروژه به اندازه کافی لوکس هست؟
تصمیم بزرگی که این لحظه باید بگیرید انتخاب نام مناسب برای شرکتتان است. دو انتخاب پیش رو خواهید داشت:
- اگر همیشه تنها کار خواهید کرد میتوانید نام خودتان را به عنوان نام کسبوکارتان انتخاب کنید
- اما اگر به فکر گسترش کسبوکارتان به یک کار تیمی هستید نام متفاوتی را باید انتخاب کنید
هرچند این بخش اغلب نادیده گرفته میشود، اما با این وجود نام کسبوکار ارتباط مستقیمی با اهداف نهایی آن دارد. اگر قصد دارید تا صاحب کسبوکار خودتان شوید و روز به روز به گسترش و توسعه آن بپردازید، ممکن است نام خودتان چندان برای آینده کسبوکار مناسب نباشد. اما با این حال بسیاری از آزادکاران علاقه دارند که فعالیتهای خود را به صورت مستقل انجام دهند. در این صورت انتخاب نام شخصی میتواند مناسب باشد. با این حال نامهای بزرگتر میتوانند پروژههای بزرگتری را نیز جذب کنند، در حالی که ممکن است نامهای شخصی چنین قابلیتی را نداشته باشند. در حالت کلی میتوان گفت که نامهای جایگزین میتوانند تطبیقپذیری بیشتری داشته باشند و نامهای شخصی باعث القا حس شخصیت شما به کسبوکارتان خواهند بود. استفاده از هر یک از این گزینهها در موارد متفاوتی کاربردهای خاص خود را دارد.
ادامه دارد.
هنگامی که در حال تعیین اهداف خود هستید، این ۱۰ مورد را فراموش نکنید:
۱) تخصصی بیاندیشید: گم کردن مسیر پیشرفت موجب شکست شما خواهد شد و اهداف غیرتخصصی میتوانند این مشکل را برای شما ایجاد کنند.
۲) به ایجاد یک طرح کسبوکار بپردازید: ایجاد طرح کسبوکار، روشی عالی برای بررسی تمامی جوانب اهداف از قبیل منابع مالی، ابزارهای مورد نیاز و … است.
۳) اهداف کوتاهمدت را در میان اهداف بلند مدت خود قرار دهید: اهداف کوتاهمدت باعث میشوند که به سادگی بتوانید میزان پیشرفت و انحراف از مسیر موفقیت خود را بسنجید.
۴) به اهداف اولیه خود متعهد بمانید: هرچند که ظاهرا این امر بدیهی است اما گاهی ممکن است که اتفاقاتی در زندگی شما، باعث فراموش شدن اهداف اولیهتان شود. بهتر است هر از گاهی اهداف اولیه خود را برای خودتان یادآوری کنید.
۵) در صورت امکان اهداف خود را به صورت عمومی مطرح کنید: گاهی لازم است تا اهداف خود را به دوستان و یا اعضای خانواده خود اطلاع دهید. این امر باعث خواهد شد که انگیزه شما برای تلاش و رسیدن به این اهداف افزایش یابد.
۶) واقعگرا باشید: بلندپروازی بد نیست، اما نباید اهدافتان را بیش از اندازه دور از دسترس قرار دهید.
۷) اهداف مناسبی انتخاب کنید: اگر اهدافتان تاثیری در پیشرفت کسبوکار نداشته باشند، بیمعنی خواهند بود. یک هدف مناسب به فراتر از جذب یک گروه کوچکی از مشتریان میاندیشد.
۸) به ایجاد برنامههای اجرایی برای اهدافتان بپردازید: بهتر است به جای یک هدف بسیار کلی، برنامهای هدف به هدف” برای خود طراحی کنید تا اهدفتان اجراییتر باشند.
۹) در هنگام آغاز یک هدف جدید، جایگاه خود را بررسی کنید: رسیدن به یک هدف به معنای ایجاد تغییراتی در کسبوکار است. بنابراین زمانی که هدف جدیدی را آغاز میکنید، داراییها و سایر منابع خود را دوباره ارزیابی کنید.
۱۰) اهداف گذشته خود را تحلیل کنید: زمانی که قصد آغاز پروژه جدیدی را دارید، اهداف گذشته خود را تجزیه و تحلیل کرده و دلایل موفقیت و شکست خود را استخراج کنید.
ادامه دارد.
برندینگ واژه ای است که این روزها بیش از هر زمان دیگری آن را میشنویم، بسیاری تصور میکنند برندسازی به سادگی به معنای طراحی یک لوگو است، عدهی دیگری نیز آن را تاسیس شرکتی بزرگ با تعداد زیادی کارمند میدانند. اما در حقیقت برندینگ از جهات بسیاری (از جمله طراحی لوگو، نحوه برخورد با مشتری و میزان درک آنها از برند و…) به شخصیت یک شرکت شباهت دارد. برندینگ فقط به کسبوکارهای قدرتمند اختصاص ندارد و هرکسی از جمله آزادکاران میتوانند برای افزایش میزان درآمد و کسب شهرت برای خود، از این کار بهره ببرند.
برندینگ ویژگیهایی را که شما را خاص تر از بقیه میکند، نشان میدهد. بدین وسیله موفقیت شما تضمین میشود و این خصوصا برای آزادکارها امری ضروری محسوب میشود.
برای آغاز فرآیند برندینگ، باید از مراحل زیر پیروی کنید:
قبل از این که فرآیند برندینگ را آغاز کنید، ابتدا تعیین کنید که هدف شما از کاری که انجام خواهید داد چیست؟ برای این کار ابتدا باید تعاریف کلی خود را در چند حوزه مشخص کنید و بهتر است این کار را با اهداف کسبوکارهای مستقل آغاز کنید. در مسیر برندینگ شخصی؛ تعیین اهداف میتواند یاری بخش شما باشد. این کار به شما کمک خواهد کرد تا اهداف نهایی کسبوکارتان را تجسم کنید، اهداف کوچک را برای رسیدن به موفقیتهای بلندمدت خود به کار بگیرید و همچنین مدیریت کارهای خود را در دست بگیرید.
ادامه دارد.
برای هر پروژه شما باید پیشنهادات منحصر به فرد را ارائه دهید. استفاده از الگو باعث صرفه جویی در وقت شما می شود و از ویرایش اشتباهات جلوگیری می کند. صرف نظر از اینکه از الگو استفاده کرده اید یا از ابتدا پیشنهاد خود را نوشته اید، همیشه باید جملات را به صورت کامل بنویسید و از لحاظ نوشتاری و گرامری پیشنهاد خود را چک کنید زیرا برخی از اشتباهات باعث نادیده گرفتن شما برای انجام کار می شود. نمونه کارهایی که تاکنون انجام داده اید را به پروفایل خود ضمیمه کنید.
در یک پیشنهاد خوب باید در صورت امکان:
– از نام کارفرما استفاده شود.
– توضیحات کل پروژه خوانده شود و بررسی کنید که شما چه کمکی می توانید به کارفرما کنید.
– هر بار یک پیشنهاد جدید بنویسید.
– در مورد پروژه از کارفرما سوال بپرسید.
– پروژه های مشابهی که کار کرده اید را به کارفرما نشان دهید.
در یک پیشنهاد بد:
– از نام های رسمی مانند آقا یا خانم استفاده می شود.
– به جای پروژه اطلاعات زیادی در مورد فریلنسر وجود دارد.
– یک پیشنهاد یکسان برای همه پروژه ها کپی پیست می شود.
– عکس پروفایل وجود ندارد و یا از تصاویر کارتونی استفاده می شود.
– در مورد مهارت های بی ارتباط با پروژه صحبت شده است.
برای یک فریلنسر، پسانداز برای روز مبادا از هر چیزی واجبتر است. بعضی از ماهها شما به سرعت و بیش از اندازه نیازتان پول درمی آوررید، اما یک ماههایی هم پیش می آید که درآمد کافی کسب نمیکنید. بنابراین این پسانداز شماست که میتواند شما را سرپا نگه دارد تا دوباره حسابتان پر شود. اینکه چقدر لازم است پسانداز داشته باشید، به دخل و خرج خانواده شما ارتباط دارد و خودتان باید میزانش را مشخص کنید. فقط توجه داشته باشید که بهتر است این پسانداز برای مخارج سه تا شش ماه شما، زمانی که کارتان رونق ندارد، کافی باشد. یک حداقل بودجهای در نظر بگیرید که واقعاً فقط برای روز مبادا از آن استفاده کنید.
یکی از جنبههای کار فریلنسینگ که بعضیها اصلاً دوست ندارند این است که یک فریلنسر باید بیمه اش را خودش به طور کامل پرداخت کند. اینکه هر کس برای بیمه درمانی خودش چه کار میکند، یک انتخاب شخصی است، اما شما باید قبل از اینکه تصمیم بگیرید که یک فریلنسر تماموقت شوید، به این نکته توجه کنید که اگه بیمه نباشید، هزینههای درمانی شما ممکن است نجومی شود. برای دوران بازنشستگی هم شما باید خودتان یک برنامه مشخص داشته باشید. میتوانید در مورد بیمههای اختیاری و خویشفرما مقداری بررسی کنید و برای خودتان برنامهریزی کنید.
بدیهیست که شما هر چقدر هم که در کارتان مهارت داشته باشید، نمیتوانید یک شبه به یک فریلنسر حرفهای تبدیل شوید و به سرعت به اهداف بزرگ خودتان برسید. بنابراین باید تحمل داشته باشید و از موفقیتهای کوچک خودتان در طول این مسیر لذت ببرید.
ایجاد یه کسب و کار فریلنسینگ موفق به زمان نیاز دارد. با هر کارفرمایی که همکاری میکنید و هر پروژهای که انجام میدهید، یک قدم به سمت اهدافی که برای خودتان ترسیم کرده اید، نزدیک میشوید. مشتریان ایدهآل خودتان را مشخص کنید و برنامهریزی کنید که چطور میتوانید مهارتهای خودتان را به آن ها عرضه کنید، برای خودتان اعتبار و شهرت کسب نمایید و اعتماد آن ها را به خودتان جلب کنید. باید صبور باشید و همیشه بهترین کاری که از دستتان برمی آید را برای ارائه پروژههای مختلف انجام دهید. باید همیشه به صورت حرفهای عمل کنید تا به نتایجی که مدنظر دارید، برسید.
فریلنسینگ انتخاب بزرگیست و به همان اندازه نیاز به تعهد و مسئولیتپذیری دارد. هر کسی که بهتر برنامهریزی میکند و حرفهایتر عمل میکند، نسبت به دیگران برجستهتر و قابلاعتمادتر میشود. ممکن است یک سال یا چند سال طول بکشد تا شما حس کنید که یک کسب و کار فریلنسینگ پایدار دارید. اما اگر حتی ۱۰ سال هم طول بکشد که شما کسب و کار خودتان را بسازید، بهتر از این است که ۱۰ سال زحمت بکشید و برای کس دیگری کار کنید تا کسب و کار او را رونق دهید.
خیلیها دوست دارند که یک فریلنسر تماموقت باشند، خودشان رئیس خودشان باشند و در کارشان انعطاف زیادی وجود داشته باشد. اما قبل از اینکه شما بخواهید یک فریلنسر تماموقت بشوید و حسابی درگیر پروژهها شوید، یک سری جزئیات مهم وجود دارد که برای موفقیتتان حتماً باید به آن ها توجه کنید. در این مقاله این جزئیات را در قالب چهار سؤال با هم مرور میکنیم تا با آمادگی کامل و بدون استرس بتوانید کار خودتان را به عنوان یک فریلنسر تماموقت شروع کنید.
وقتی برای یک شرکت کار میکنید، معمولاً مسیر شغلی شما مشخص است. دقیقاً میدانید که چه کاری باید انجام دهید تا ارتقاء پیدا کنید و درآمدتان افزایش پیدا کند. اما وقتی که یک فریلنسر تماموقت میشوید، انتخاب مسیر شغلی و جهتگیری حرفهای شما کاملاً دست خودتان است، پس باید خیلی خوب به آن فکر کنید. آیا تصمیم دارید که تا ابد یک فریلنسر باشید؟ اگر نه – هدف نهایی شما چیست و چطور میتوانید به آن برسید؟ احتمالاً میخواهید که هر سال یک افزایش حقوق برای خودتان داشته باشید. چه برنامهای دارید که این خواسته شما عملی شود؟
اگه شما مشتریهای دائم داشته باشید که هر هفته به شما پروژه جدید بدهند کار فریلنسری شما نسبتاً پایدار میشود. به این ترتیب شما میتوانید برای کل ماه خودتان برنامهریزی کنید و تصویر روشنی از درآمدتان داشته باشید. در واقع شما باید قبل از اینکه بخواهید به صورت تماموقت به کار فریلنسری روی آورید، باید سعی کنید چند مشتری دائم یا پروژههای ادامهدار پیدا کنید تا ریسک کارتان از نظر کسب درآمد حداقلی، پایین آید. پروژههای ادامهدار به کار شما ثبات میدهند. خیلی بهتر است به جای اینکه هر ماه شما دنبال یک منبع درآمد جدید باشید، خیالتان راحت باشد که سر ماه یک درآمد حداقلی ثابت دارید.
ادامه دارد.
از کجا شروع کنم؟
شما به عنوان یک فریلنسر باید از نوشتن طرح پیشنهادی که با استعدادها، علایق و مهارت های شما که در یک پروژه بدانها نیاز شده است کارتان را شروع کنید. مرحله اول این است که پروژه را با دقت مطالعه کنید و مطمئن شوید که پروژه را کاملا درک کرده اید. اگر از الگوهای پیشنهادی استفاده می کنید حتما پیشنهاد خود را برای هر کار شخصی سازی کنید.
1) یک مقدمه قوی ایجاد کنید
دو خط اول پیشنهاد پروژه شما در واقع خطوط فروش شما هستند. هنگامی که کارفرما پیشنهاد شما را دریافت می کند، این خطوط هستند که باعث می شود کارفرما تصمیم بگیرد ادامه پیشنهاد شما را مطالعه کند و یا نه از آن عبور کند و پیشنهاد شما را رد و یا نادیده بگیرد. شما باید هر چه کارفرما بدان نیاز دارد را در خطوط اولیه بیان کنید. سعی نکنید پاسخ خود را در یک جمله بیان کنید.
2) نقاط قوت خود را متمایز کنید
متمایزترین نقطه قوت شما چیست؟ این نقطه قوت یا ویژگی بسته به پروژه ممکن است متفاوت باشد. به عنوان مثال اگر متقاضی شغل دانشگاهی هستید مدرک تحصیلی شما اولین چیزی است که شما را متمایز می کند. از طرف دیگر، اگر شغل نیاز به یک مجموعه مهارت خاص دارد روی تجربه خود تمرکز کنید. در موارد دیگر ممکن است کارفرما روی زمان حساس باشد و شما می توانید زمان نزدیک به زمان مورد نظر کارفرما را پیشنهاد دهید به شرطی که از عهده آن بربیایید. چه قابلیت های دیگری در این زمینه وجود دارد که شما را برای انجام کار متمایز می کند. در صورت امکان آنها را در یک بند توضیح دهید.
3) به سوالات کارفرما پاسخ دهید
در مرحله بعد، به هر سوالی که کارفرما از شما می پرسد پاسخ دهید. بعضی اوقات می توان به این سوالات در متن کلی پاسخ داد (حتی در بالای متن). دفعات بعدی فقط می توانید این پاسخ ها را در بند مختص به خود بنویسید.
4) زمان و هزینه را تخمین بزنید
بعد از اینکه توضیح دادید که چرا بهترین فرد برای تکمیل پروژه هستید، وقت آن رسیده است که زمان و هزینه را تخمین بزنید. در این مورد دقیق باشید زیرا بیشتر کارفرمایان از پیشنهادهایی که زمان و هزینه بالایی داشته باشد استقبال نمی کنند.
5) رفتار مؤدبانه خود را فراموش نکنید
در نهایت حتی اگر در یک پروژه خاص انتخاب نشده اید از کارفرما بخاطر مطالعه پیشنهادتان تشکر کنید. کارفرما ممکن است برای پروژه های بعدی به همکاری با شما فکر کند.
6) نکاتی بیشتر در مورد نوشتن یک پیشنهاد تأثیرگذار
برای هر پروژه شما باید پیشنهادات منحصر به فرد را ارائه دهید. استفاده از الگو باعث صرفه جویی در وقت شما می شود و از ویرایش اشتباهات جلوگیری می کند. صرف نظر از اینکه از الگو استفاده کرده اید یا از ابتدا پیشنهاد خود را نوشته اید، همیشه باید جملات را به صورت کامل بنویسید و از لحاظ نوشتاری و گرامری پیشنهاد خود را چک کنید زیرا برخی از اشتباهات باعث نادیده گرفتن شما برای انجام کار می گردد. نمونه کارهایی که تاکنون انجام داده اید را به پروفایل خود ضمیمه کنید.
درباره این سایت